وقتی که رفت و منو از یاد برد
هرچی که داشتم همه رو باد برد
تو کنج عزلت خودم نشستم
هر چی که آینه بود زدم شکستم
زخم زبونا رو به جون خریدم
از همه حتی از خودم بریدم
چه عشق ناروایی
چه درد بی دوایی
چه زخم نا تمومی
چه سرنوشت شومی
با تو ام ای که آبرومو بردی
کشتی منو اما خودت نمردی
مث یه کابوس اومدی و رفتی
آتیش به زندگیم زدی و رفتی
رفتی و من موندم و خاکسترم
بلای تو کاش نمیومد سرم
مث یه کابوس اومدی و رفتی
آتیش به زندگیم زدی و رفتی